pelkamad
Saturday, June 16, 2012
Zoon Mag Kesh
دو روایت غیرموازی زیر در یک روز رخ داده‌اند، که نظر به اهمیتشون [الکی]، از یک نوتِ دو خطی فیس‌بوکی یا حداکثر پلاسی به پست زیر تبدیل شدند.

شرکت یه کلاسی گذاشته واسه‌مون، بعد اون که درس می‌ده یه مهندسیه با هونصد سال سابقه که از کله‌گنده‌های برق منطقه‌ایه و رییس دیسپاچینگ بوده و کلی پروژه‌ی خفن زیر دستشه. بعد آقا امروز اومده روی تابلو، zone رو نوشته zoon و تازه زوم هم تلفظ می‌کنه. هم‌پوشانی رو هم نوشته overlab. اینو که فکر کنم overlap رو معرّب کرده واسه خودش ولی هر چی سعی می‌کنم از فلسفه‌ی zoon سر در نمیارم. البته بازم سوتی داده ولی اینا دیگه خیلی تابلو بود. توضیح این‌که طرف سوادش توی زمینه‌ی کاریش خوبه و با اینکه از این حزبل‌اصلاح‌شده‌ها ست، آدم خوبیه. ولی من پسرش رو هم دیدم، از اون الدنگاست که می‌خوای با بیل از دستشون خودکشی کنی.

توی اتوبوس، یه نفرم پشت سرم نشسته‌بود داشت با موبایل یه نفر دیگه رو در مورد خریدن لپ‌تاپ راهنمایی می‌کرد و می‌گفت من فلان مارک رو کار نمی‌کنم و اینا. بعد یه جا به یارو گفت لپ‌تاپ یه چیزی داره به اسم مَگ کِش، اون باید زیاد باشه، بر حسب گیگاهرتز هم هست. من اول خیال کردم می‌گه مَکش، گفتم خدایا نکنه در مورد فَنِ‌ش داره حرف می‌زنه، بعد دیدم که می‌گه نه کِش‌ِش باید زیاد باشه، همون مَگ‌کِشش. دو زاریم افتاد که منظورش کَش (cache) است. احتمالا یه جا خونده‌بوده فلان CPU سه مِگ، کش داره دیگه زده‌بود ترکونده‌بود قضیه رو. بعد این‌قدر هم با اعتماد به نفس داشت حرف می‌زد که دو میلیون در توانتون هست یا نه که می‌خواستم برگردم طرفش هم قیافه‌ش رو ببینم، هم گوشی رو ازش بگیرم به یارو بگم احمق‌تر از این پیدا نکردی واسه مشورت آخه. دیگه طاقت نیاوردم موقع پیاده‌شدن برگشتم دیدمش، بیست و خرده‌ای سالش بود، با قیافه‌ی جوانک‌هایی که در برنامه‌های فرهنگی مسجد محل شرکت می‌کنند ولی ریششون رو با شماره‌ی دوی موزر می‌زنن و پیراهن آستین‌کوتاه شاد سنگین (تو مایه‌های نارنجی متمایل به قهوه‌ای) می‌پوشن. دیگه هیچی، بر خلاف انتظار دلم به حالش سوخت، خندیدم و رفتم.