تقدیم به آنان که آوای انتظارشان «بیشرف مورد نظر در دسترس نمیباشد دیوث» است.
آدمهایی هستند که بیشرفی در ذاتشون تثبیت شده، همون «زعارتی است که در طبع وی موکّد است». این مسئله که بیشرفی ذاتی است یا اکتسابی، سالهاست که به بوتهی فراموشی سپرده شده. (فراموشی مگه گوجه فرنگیه که بوته داشته باشه؟ فراموشی درخته، درختی به عظمت تکتک خاطراتمون. [خب بابا، خفهشو تو هم این وسط]). بسیار باید خون دل خورد (یا خوراند) تا ذرهای از بیشرفی ذاتی رو با تلاش و کوشش خودت به دست بیاری.
هنوز ثابت نشده که بیشرفها مجرمند یا بیمار. بیشرفها فقط بیشرفند. بیشرفها تنها باید بار امانتی رو که به دوششون گذاشته شده به سلامت به سرمنزل مقصود برسونند. باید وظیفهی ذاتیشون رو که گه زدن به دنیا و مافیها است (که البته نسبت عکس ریشهی مجموع مربعی هم با اون سیما مافیها نداره) به نحو احسن انجام بدن.
بیشرف تنها نه خود را داشت بد * بلکه گهها در همه آفاق زد
اما نکتهی بسیار مهم اینجاست که بیشرفها با اینکه به ویژگی ذاتی خود آگاهی کامل دارند و پیش خود آن را توجیه یا به آن افتخار میکنند، سعی در مخفی کردن آن بایِّ نحو کان دارند. بیشرفی خوب است تا وقتیکه کسی که میخواهیم خبر نداشته باشد. اما وای به یوم تُبلی السرائر. روزی که اشک تمساح ریختن و خرگوش مظلومنمایی را از کلاه شعبده درآوردن فایدهای ندارد. [الانَ قد ندمتَ و ما ینفع النّدم، بابا اضافهی تشبیهی]. رقّتآور ترین صحنهها هنگامی است که بیشرف از آگاهی ما به بیشرفیاش خبر نداشته باشد (با فرض متوهمانهی تا زمانیکه بیشرفیام اثبات نشده، بیشرف نیستم) و به حبل متین مظلومنمایی و بیخبری چنگ بزند. شاید بتوان نشانههای بیشرفی را دیلیت کرد ولی چیزی که آندو نشدنی است خود بیشرفی است. حال که تا اینجا آمدهام گریزی هم میزنم به کسانی که undo را آن ۲ تلفظ میکنند و از کردهی خود خوشحالند. شاعر مصرع بسیار پرمغزی در این باب (کدوم؟) سروده که آن را به همراه معنی و تفسیر در ادامه برایتان میآورم:
«که سگ آندو نمیگردد به این قلاده چینیها»
شعر فوق به قرائتی، اشاره به قلاده پاره کردنهای آندو تیموریان در روزهای اخیر دارد، یعتی حتی سگ قلاده پاره کرده هم توانایی رسیدن به منویات مقام معظم آندو را ندارد (قلادهچینی، رسمی به جای مانده از فرهنگ ایران باستان است که سگها را باز و سنگها را میبستهاند). از طرف دیگر و با قرائتی متفاوت میتوان به این نتیجه رسید که قلادههای چینی، سگ را از اصلیت و وحشیت نمیاندازند و آن را آندو نمیکنند. به قول دوست دانشمندم، وحشیَت باید در درون آدمی باشد، نه در بیرون آن. هیچ میدانی وحشی کردن یعنی چه آقای آنتوان دو سنت اگزوپری؟ (بر روی اگزوپری هم قیمت نگذار، مرتیکه دو زاری). چرا اسمت این طوریه آقای آنتوان دو سنت اگزوپری؟ برو یه کم از ویسواناتان آناند یاد بگیر که ده سال سعی کردیم تلفظ صحیح اسم کوچیکشو از زبان اخبارگوی کانال سه بشنویم و نشد. و اما بعد، قرائت بینابینی هم وجود دارد که تاویل آن را به شما خوانندهی بیشعور گرامی واگذار میکنم.
پارادوکس میرمان میرمان گفتن و اشک ریختن برای فلان جملهی بیانیهی اِنُم از سوی بزرگترین متقلبان که پس از کولمنشیهای سخاوتمندانه با ریشخند «بیشرف بودم و فردوس به اون جایم بود» را زمزمه میکنند، کمدیدرامِ تراژیکی است نازنین. (شاید هم فیلمنوآرِ تریلر-سایفایی است بیشرف).
روزها میگذرند و ما گاهی یادمان میرود که همان بیشرفی هستیم که بودیم، همان بیشرفی که قهرمانانه به سوی افتخار گام برمیدارد تا قلههای کثافتزدهی دیگری را ملوّث و ملکوک کند. (دیدین میشه این کلمات متفرعن رو هم به کار برد و آب از آب تکون نخوره بیشرفا؟)