pelkamad
Saturday, September 30, 2006
رادیو پیام
چند وقت پیش خبری شگفت‌انگیز تمامی‌محافل علمی، فرهنگی، هنری و ورزشی دنیا را تکون داد.

"علي شادلو شناگر تهراني كه مربي امداد و نجات ، عضو امداد و نجات كوهستان هلال احمر كشور و عضو غريق نجات آبهاي سنگين نيز است قصد دارد با پيام مبارزه با مواد مخدر براي جوانان از دهم مرداد ماه آينده و به مناسبت سال پیامبر اعظم مسير ‪۶۰۰‬ كيلومتري جنوب درياي خزر در آبهاي ايران را شنا كند.
اما نکته‌ی مهم پی‌گیری مجامع بنام علمی‌جهان در این مورد بود:

"عضو ثابت طرح شناي عرض درياي خزر و نماينده هيأت علمي ناظر براين طرح ، اسامي اكيپ علمي دانشكده علوم و فنون دريايي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال را كه پس از روزها و ساعتها نشستهاي متعدد و بحث و بررسي به مشاوره علمي با آقاي شادلو پرداخته اند چنين برشمرد : آقايان دكتر معتمد ، دكتر لاري ، دكتر آراسته و مهندس اردكاني و خانمها دكتريادگاريان و دكترنجات خواه و تصريح كرد : پس از مطالعات و جلسات متعدد علمي و كارشناسي پيرامون شرايط جوي ، اقليمي ، نقشه‌هاي دريايي ، زمين شناسي ، مطالعات هواشناسي، فيزيك دريا و آلودگي دريا ، اساتيد مزبوراز نظر علمي اين اقدام را ميسردانستند.
گفتني است دانشكده علوم وفنون دريايي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران شمال يكي از مراكز بنام علمي در زمينه‌هاي علوم دريايي در سطح كشور مي‌باشد. "

اما از اون هم مهم تر اهداف این دانشمند ورزشکار بود:

"علي شادلو نيز هدف خود از انجام اين شنا را دوري از اعتياد ، ارزشمند بودن رابطه جوانان و خانواده ، ايمان به عنوان راه سعادت ، شناساندن جاذبه‌هاي ايران به جوانان ايراني ، توجه دادن جهانيان به حقوق حقه مردم ايران در زمينه دستيابي به انرژي هسته‌اي و حقوق مردم فلسطين و قائل شدن حق حاكميت براي ملت مستقلي بنام فلسطين و حفظ اكوسيستم درياي خزر عنوان كرد."

خوشبختانه ایشون موفق به این کار شدند و در گفتگویی اختصاصی با وبلاگ ما سایر اهداف خود را به شرح زیر اعلام کردند:

- ترویج فرهنگ جیش، بوس، لالا در میان کودکان مسلمان
- توجه به اهمیت حضور زولبیا بامیه بر سر سفره افطار
- اعتراض به جنایت‌های خِمِرهای سرخ و نسل کشی آنها در کامبوج
- ضرورت محاکمه پینوشه با حضور روح سالوادور آلنده فقید
- همبستگی با دانشجویان مشروطی در رشته پرورش گاو و گاو میشِ دانشگاهِ علمی‌کاربردی واحد خور و بیابانک
- تاکید بر ضرورت استفاده از زرشک پلو به جای باقالی پلو هنگام صرف مرغ
- مخالفت با دم کردن چای عطری احمد در ادارات
- توجه به پرداخت حقوق عقب افتاده کارگران کارخانه بند کفش سازی در زیمباوه
- حمایت از جمعیت مبارزه با پشه آنوفل
- اهمیت بازگشت هر چه سریع تر پلوتو به سیاره‌های منظومه شمسی
- جلوگیری از انقراض نسل پلاتی پوس و ارنی تورنگ
- هم دردی با خانواده مرحوم جعفر بزرگی
- مخالفت با سقوط یوونتوس به دسته دوم باشگاه‌های ایتالیا
- بازگشت هر چه سریع تر دکتر گلستانی از Bell-Lab
- حمایت از انجام تست حساسیت به پنی سیلین در واحد تزریقات بیمارستان خاتم الانبیا
- اهمیت خودکفایی در تولید کمک فنر خودروی ال-90
- ضرورت پخش مجدد کارتون بچه‌های مدرسه والت
- اعتراض به نیمکت نشینی علی کریمی‌در بایرن مونیخ
- توجه هر چه بیشتر به تغذیه جلبک‌های دریای مانش
- حمایت از تولید ترانزیستورهای تک الکترونی با فناوری لیزری
- پی گیری جهت نوشته شدن جلد هشتم هری پاتر
- ...

لازم به ذکر است که به زودی متن کامل اهداف ایشان به صورت مجموعه‌ای مشتمل بر هجده جلد در قطع وزیری منتشر و در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
پول بهتر است یا ثروت؟
قلم در دست می‌گیرم و آن چه از سیاهی درونم شعله می‌کشد بر پیکر پاک و سفید کاغذ به غلیان در می‌آورم. البته واضح و مبرهن است که پول بسیار خوب می‌باشد، چون هر کس دارای پول می‌باشد می‌تواند رانی هلو و کیک سی‌گُل خریده و از صبح تا شب بلُمباند و به‌خصوص در ایامی‌که همه روزه دار می‌باشند و خیلی پر برکت می‌باشد می‌تواند غذاهای خوشمزه‌ای به طور قایمکی بخورد و حال زیادی را بنماید. اما معلمان دلسوز ما که همچون شمعی آتش گرفته و دود می‌کنند تا سرانجام جزغاله شوند، اعتقاد دارند که ثروت خیلی مهم‌تر می‌باشد. چون هر کس ثروت داشته باشد می‌تواند سوار ماکسیما شده و از صبح تا شب در خیابان‌ها گشت و گذار نموده و به جامعه خدمت کند و حتی آن جوری که آقا جان ما می‌گوید با داشتن ثروت به اندازه کافی می‌توان تاهل اختیار نمود و با تشکیل خانواده به استحکام بنیان‌های اجتماعی کمک‌های شایان توجهی نمود. البته ثروت انواع بسیار گوناگونی را دارا می‌باشد که مهم‌ترین آن ارث پدری یا پدر خانم مایه‌دار می‌باشد که این دومی‌ نور علی نور می‌باشد. البته هر چیزی که مفتکی باشد خیلی آدم را محظوظ می‌نماید. اما این را نیز باید بدانیم که هر چیزی به اندازه‌اش خیلی خوب می‌باشد ولی بیشترش خیلی بهتر می‌باشد.
پس هر کس باید با تمامی‌وجودش برای اعتلای جامعه خدمت کند تا هر روز پیشرفت‌های بیشتری حاصل شده و ما هر روز سنگرهای بیشتری را در قله‌های افتخار فتح نماییم. و به این ترتیب داروهای بیشتری کشف شده و بیماری‌های صعب‌العلاج یکی پس از دیگری به زباله‌دان تاریخ پرتاب شده و ما بتوانیم اداره‌ی جهان را هر چه سریع‌تر به دست گرفته و آن را به مستراح تاریخ تبدیل کنیم. البته بسیار واضح و مبرهن است که این سخنان ما کاملا با موضوع انشا ارتباط تنگاتنگی نداشته و بلکه جهت نشان دادن اطلاعات عمومی ‌بسیار بالای ما می‌باشد تا چشم حسودان تنگ نظر و عنودان بد گوهر از حدقه به بیرون پرتاب شده و بر خنکای دل ما افزوده شود. دیگر همینی که می‌باشد می‌باشد!
در پایان نتیجه می‌گیریم که پول اگر با ثروت همراه باشد بسیار مفید فایده بوده و به نوعی این دو لازم و ملزوم یکدیگر می‌باشند و در ضمن خدمات بیشتری نیز به جامعه ارائه می‌شود چون ما شیفتگان خدمتیم به تشنگان قدرت والبته می‌توان حالی را نیز به حولی نمود.
این بود انشای من.
Monday, September 11, 2006
هذیان
آقا من نمی‌دونم این آخر تابستون چه خاصیتی داره که آدم حالش گرفته می‌شه. این ترم هم که نه کلاسی و نه دانشگاهی ولی باز هم من افسرده شدم. دیروز هم که اومدیم ملت رو ببینیم دانشگاه که فقط موفق به زیارت تعداد اندکی شدیم، هر چند همین هم غنیمتی بود بعد از مدت‌ها. راستش می‌خواستم کلّی چیز بنویسم و شلوغ کنم و این حرفا ولی زبونم بند اومده. مرده‌شور این صدا و سیما رو ببرند که فوتبال پرسپولیس - برق شیراز رو به منچستر - آرسنال ترجیح می‌ده. (هر چند یک هیچ با گل دقیقه 86 باختیم).

راستش دلم هوای قدیما رو کرده، نمی‌دونم، دلم گرفته. دلم می‌خواد با مشت بکوبم تو دیوار یا یه جیغ بنفش بکشم یا گریه کنم یا با یه دوست قدیمی‌حرف بزنم یا بگم "ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی / دل بی تو به جان آمد، وقت است که باز آیی". خلاصه که "در پی آنم که گر ز دست برآید / دست به کاری زنم که غصه سر آید"

الان احساس می‌کنم دارم مثل این بچه دبیرستانی‌ها وبلاگ می‌نویسم که توی پرشین بلاگ یه پست عاشقونه می‌ذارن با هزار تا اموتیکون، همون وبلاگ‌هایی که با یه نگاه به وجود میان و بعدش هم ... اصلا مگه این جوری نوشتن بده؟ حالا نه ما هم خیلی روشن فکر و با سواتیم و هر کاری می‌کنیم از رو عقل و شعوره. اصلا عقل کیلو چنده داداش.

پوشیده چه گوییم، همینیم که هستیم. اصلا همینه که هست. یه بار دیگه رو حرف خودم حرف زدم، همچین با پشت دست می‌کوبم... لا اله الا لله! هر چی می‌خوام خِشانت به خرج ندم نمی‌ذارن. دوستان، خواهشا رو اعصاب ما یورتمه نرید، یه کم یواش‌تر. آخه هر چیزی هم حدّی داره، حالا حد هیچی، مشتق پذیری و پیوستگی رو که باید رعایت کرد. مگه خداوند متعال نفرموده که ... (ببخشید با خدا نمی‌شه شوخی کرد دیگه) اصلا مگه من شوخی دارم با کسی؟ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، تا تواند دلی به دست می‌آورد. می‌دونم، شما این چیزها رو نمی‌فهمید، یعنی می‌خواهید بفهمید ولی نمی‌تونید. آخه اگه می‌تونستید که یه جوری جلوی من رو می‌گرفتید. نه آقا جون، من زنجیر پاره کردم. خواهش می‌کنم به گیرنده‌های خودتون دست نزنید، پس کنترل واسه چی اختراع شده؟! حتما واسه اینکه یه درسی باشه جناب عسگری روش خرابکاری کنه.

حالا من می‌گم نمی‌فهمید، بگید نه. اصلا یه سوال، اگه یه پرتقال‌فروش با سرعت نور موز بخوره تا چند سال دیگه می‌تونه یه برج تو کره‌ی مرّیخ بسازه. من تو این فکر بودم که چه طوری انقلاب رو به فضا صادر کنیم، این خانم انصاری تمام نقشه‌هامو نقش بر آب کرد. خواهر شما که دارید به عنوان اولین زن مسلمان می‌ری فضا، اگه اون حجاب وامونده رو رعایت نمی‌کنی، حداقل از در عقب سوار شو. بالاخره ارائه بلیط باید نشونه یه چیزی باشه یا نه؟!
ای خدا! آخرش تمام برادرانمون تو کره‌ی شمالی و کوبا و ونزوئلا مسلمون می‌شن ولی این آقای پاپ نمی‌فهمه. من خیال می‌کردم فقط خودم قاطی کردم ولی انگار نه.
راستی شنیدم به دلیل ترکیدن پروژکتور تو بازی پاس و فجر سپاسی، می‌خوان تو سازمان ملل هم وقت سخنرانی روسا شمع روشن کنند. من می‌تونم با همین چشم‌هام حدس بزنم که هیچ کس جرات نمی‌کنه بره دستشویی امسال. همه باید حواسشونو خوب خوب جمع کنند و منتظر یه خبر توپ باشند. حالا از ما گفتن بود، هر کی هم حرف منو قبول نداره هرِّی.
اصلا چه معنی داره که بچه تا این وقت شب بیدار باشه، مگه شما کار و زندگی ندارید نشستید وبلاگ می‌خونید. اصلا من دیگه با همتون قهرم، بی تربیت‌های [...]! (بیخود فکر بد نکنید، می‌گم جنستون خرابه، می‌گید آره)

همین دیگه هذیان ما به سر رسید، غیر از خدا هیچ کس به من عیدی نداد، گاو حسن! سریعا یه پا تو از رو پام بردار که اسرار هویدا نکنم.

نتیجه گیری اخلاقی: الان درست بیست‌و‌هفت دقیقه و سی‌و‌چهار ثانیه است که درجه تبم روی هزار و سی‌صده.

پی نوشت: من تو این نوشته از back space استفاده نکردم.
Saturday, September 02, 2006
تبریک
در پی پخش سرود حماسی "ملّی پوشان پیروز باشید، خُرّم چون گل هر روز باشید" پس از بازی ایران - کره جنوبی، مقام معظّم ادمین پیامی ‌به شرح زیر صادر کرد.

بسمه تعالی

انّا فَتَحنا لَکَ فَتحاً مُبینا.

بار دیگر قدرت عزم و اراده و ایمان جوانان پر شور و صالح ایرانی بر دشمنان اسلام و مسلمین ثابت گشت و پوزه‌ی استکبار جهانی به سرکردگی کرواسی جنایتکار و برزیل غاصب به خاک مالیده شد. پولاد مردان غیور و مومن ایرانی همچون گذشته به اثبات رسانیدند که محرومیت‌ها مانع پیشرفت نمی‌گردد و بار دیگر توانایی و صلابت خود را به رخ دشمنان کشیدند. اینجانب نیز به نوبه‌ی خود تساوی دشمن شکن دلاور مردان جمهوری اسلامی ‌ایران در دقیقه نود و دو با تیم تا بُنِ دندان مسلّحِ کره جنوبی را به اُمّت شهید پرور ایران اسلامی‌تبریک و تهنیت عرض نموده و حمایت قاطع خود را از آرمان های نایب بر حق علی پروین -امیر قلعه نویی- و پیشکسوت عرصه اخلاق و ورزش -ناصر ابراهیمی- اعلام و موفقیت‌های هر چه بیشترشان را از درگاه خداوند منّان مسئلت دارم و در این برهه‌ی حساس با افتخار هر چه تمام‌تر اعلام می‌کنم "حضور در جام ملت‌های آسیا حق مسلّم ماست".

و السلام علی من اتّبع الخودم، الاحقر مهدی

Labels: