pelkamad
Monday, May 28, 2007
قاط
خوندن این متن به کسانی‌که ناراحتی قلبی دارند و از سطح شعور مناسبی برخوردار نیستند یا فکر می‌کنند احساساتشون جریحه دار می‌شه توصیه نمی‌شود، از ما گفتن بود.

ببینم کسی مشکلی نداره که من بگم از چه چیزایی متنفرم. مشکل هم داشته باشید به درک اسفل السافلین. بعضی چیزا بدجوری رو اعصاب آدمند.

اول از همه حالم از اون مرتیکه الاغ به هم می‌خوره، دلم می‌خواد با دستای خودم خفه‌اش کنم. حالم از تمام اون حیوونایی هم که به حرفاش گوش می‌دن یا حتی نیم درصد به زارت و زورتاش اعتقاد دارند به هم می‌خوره.

حالم از اون ابله‌هایی که تو پروفایلشون می‌نویسند not political به هم می‌خوره. یا کسانی که هی از لفظ رژیم استفاده می‌کنند. موجوداتی که تو عمرشون هیچ گهی غیر از کتاب درسیاشون نخوردند (یا نخوندند). مسخره‌هایی که به دختر می‌گن دخمل و اراذلی که در جواب هر سوالی می‌گن علمی ‌و آموزنده. از اون خرفت‌هایی که همه چیز رو send to all می‌کنند.

از خیابونی و علیفر و بهرام شفیعی متنفرم. وقتی خیابونی به شُجاع می‌گه شَجاع و در مورد داغ بودن بازی حرف می‌زنه و در مورد اینترنت وراجی می‌کنه می‌خوام خودمو حلق‌آویز کنم. وقتی شفیعی گاگول که فرق اسکواش و فوتبال رو نمی‌فهمه در مورد همه‌ی ورزش‌ها اظهار نظر می‌کنه و خودش رو پیش‌کسوت می‌دونه بالا میارم. وقتی علیفر در مورد اینکه وقت اضافه جزء بازیه و اینکه تیمی ‌که گل نزنه گل می‌خوره زر می‌زنه و در مورد تعویض‌های مربی اظهار فضله می‌کنه و هر اتفاقی که میفته می‌گه همون طور که خدمتتون عرض کرده بودم این طوری شد می‌خوام شیشه تلویزیون رو خورد کنم.

وقتی می‌شنوم پروین رفته تیم بخره دلم به حال شعور طرفداراش می‌سوزه. دلم به حال اون تیم ملّی‌‌ای هم که قلعه‌نویی و ناصر ابراهیمی‌ مربیش باشند می‌سوزه. و بدا به حال اون پرسپولیس و استقلالی که اعضای هیئت مدیره‌اش تپه‌ی گلکاری نکرده تو این مملکت باقی نگذاشتند و حالا اومدن صدقه سر فوتبال رو بقیه [...]کاریاشون سرپوش بذارند و الحمدلله که تیرشون به سنگ خورد.

حالم از بدبختایی که زنگ می‌زنند تلویزیون احکام می‌پرسند به هم می‌خوره. کسانی که نگرانند موسیقی‌ای که گوش می‌دهند مصداق غنا هست یا نه و آیا محرّک می‌تونه باشه.

از اخبارگوهای صدا سیما متنفرم. وقتی کامران نجف‌زاده رو می‌بینم مشمئز می‌شم. وقتی تبلیغ مزخرفاتی رو که می‌خوان به عنوان سریال به خورد مردم بدند رو می‌بینم یا اون جهانگیر الماسی چندش آور یا سریال‌های تولید مرکز شهرستان‌ها فقط می‌تونم بگم هووووووووووق. وقتی اسم سیروس مقدم رو می‌شنوم کهیر می‌زنم. من خرابکاری کردم به اون فرهنگ و معرفتی که رحیم‌پور الاغ در موردش حرف می‌زنه.

دلم می‌خواد با قفل فرمون بکوبم تو کله‌ی گوسفندهایی که پشت چراغ قرمز بوق می‌زنند. دلم می‌خواد یکی اون موتور سواری که توی چهارراه شلوغ یهو چراغ قرمز رو رد می‌کنه و عین گاب می‌ره وسط خیابون رو زیر بگیره و مغزشو بپاچه کف آسفالت.

آخ یاد دانشکده‌ای افتادم که امثال عسگری ([...]کچل!) و امیرفتاحی و تفاضلی توش درس می‌دن. و آدم‌هایی مثل سماوی و مدرس که باید این جک و جونورا رو تحمل کنند. یاد جزوه فیلتر حسین‌نیا میفتم که به خط کوفی و روی پوست آهو نوشته شده بود و ...


ادامه دارد ...
Tuesday, May 01, 2007
آموزش وبلاگ‌نویسی
چگونه وبلاگ بنویسیم یا آموزش وبلاگ‌نویسی in one minute.

خب تابلوئه که آدم وقتی آمپر ذوقش می‌چسبه یا احساساتش یاتاق می‌زنه باید یه جوری خودشو خالی کنه. واسه این منظور هم چند تا راه وجود داره یکیش اینه که برید دست به آب و آره و اینا، یکی دیگه اش اینه که برید بالای کوه و خودتونو ... نه حسن، یه وقت پایین نپرین همین جوری مفت و مسلّم. اگه می‌خواین خودکشی کنید یه کاری کنید که یه دیه‌ای چیزی هم دست و بال بازماندگانتون رو بگیره. خلاصه از همه‌ی این هزار راه نرفته (البته اولی رو که مطمئنا چند هزار باری رفتید) که بگذریم یه راه خیلی کم خرج و گلابی می‌مونه که اسمش وبلاگ زدنه. واسه این کار اول باید معلوم کنید که چه جور وبلاگی می‌خواهید بنویسید. نگران نباشید ما انواع مختلف رو براتون توضیح می‌دیم، پس دقیق به نکات طلایی که مطرح می‌کنیم گوش بدین.

1- وبلاگ جواد دخترونه: بدون شک فراگیرترین نوع وبلاگ همین مورده. البته در بعضی مراجع از زهره هم به جای جواد استفاده شده. البته اگه شما یه نرّه خر سیبیل کلفت با سی و اندی سال سن و مدرک فوق لیسانس از دانشگاه‌های معتبر کشور هم هستید نگران نباشید، باز هم این نوع وبلاگ راست کار خودتونه. می‌رید زرتی یه اکانت توی پرشین بلاگ می‌سازید و اسم وبلاگتون هم می‌ذارید خاطرات یک ستاره تنها، یا تکه تکه‌های قلب جر خورده من، کاش با من می‌ماندی جیگر، عشقتو بخورم مرجانِ دریایی من، اشک‌های یک عاشقِ دل خسته و ...

اولا که باید حتما از فونت 64 به بالا با رنگ گل‌‌گلی، بنفشِ جیغ، خردلی، صورتی مایل به زرد یا فسفری استفاده کنید. بعدش هم می‌رید چهار تا جمله و ترانه عاشقونه پشت کامیونی پیدا می‌کنید و یا علی، کپی پیست.
البته تو هر پست حداکثر یه جمله کافیه. حتما باید در هر پست نزدیک به دویست سیصد تا اموتیکون عشقولانه هم استفاده کنید. استفاده از عکسِ بچّه و دار و درخت و غروبِ خورشید و کف دریا و جک و جونور و این چیزا هم به تاثیر گذاری وبلاگتون اضافه می‌کنه. یه نکته مهم دیگه هم استفاده از یه آهنگی چیزی رو وبلاگتونه که اوج تنهایی و بدبختیتون رو نشون بده.

در مورد نوشته‌هاتون به هیچ وجه درگیر قافیه و وزن و این جور مزخرفات نباشید:

نگاهش با نگاهم کرد برخورد / الهی ناز بشی حالم به هم خورد.

پاک کن اشک‌های گونه‌هامو دونه دونه / بی تو انگاری که قلبم مثه سه راه سلفچگونه

البته بدونید که باید کلّی غلط املایی داشته باشید و چپ و راست هم به جای کسره از "ـه" استفاده کنید. به این مثال توجه کنید:

برگرد، خاهش می‌کنم برگرد و مرا باز هم عاشغه خود کن. اگه هم برنگشتی بدون که از یاد نمی‌برمت اِشقه من.

تیره نگاهت رو بکن تو چشمه من، تا بدونم که همیشه گوشه ی قلبه تو ام.

هر کاری هم بکنی باز تویه غلبه منی / خجالت نمی‌کشی از اون دختره پررو دل نمی‌کنی

در پایان هم باید گوشه کنار وبلاگتون هی را به را بنویسید "نظر یادت نره"، "باز هم به من سر بزن"، "منتظرتم عزیزم" و ...

کامنت گذاشتن توی این وبلاگ‌ها هم آداب خاص خودشو داره:

*وبه قشنگی داری، به وبه من هم سر بزن. (حتما رو این کلمه ی "وِب" تاکید کنید. به جای وب می‌تونید از کلبه تنهایی، غمکده عاشقی، دلکده آسمانی و ... هم استفاده کنید.)

*من هم با دلنوشته‌های قشنگتون ‌های‌های گریه کردم. باز هم برامون بنویس.

* با اجازت بهت لینک دادم، تو هم اگه خاستی باید بهم لینک بدی.


2- وبلاگ سوپر جوادِ تکنولوژیکِ پسرونه:

عین همون بالایی ولی محتویاتش یه کم فرق می‌کنه. اولا که باید یه دویست تا کد جاوا اسکریپت از یه قبرستونی پیدا کنید و همین جور عینِ [...]ِ گوسفند بریزید تو وبلاگ. مثلا موقع تکون دادن موس باید کلی دری وریِ اعصاب خورد کن دور و برش راه بیفته. یا همین جور وبلاگ چشمک بزنه. لود شدن وبلاگ باید حداقل بیست دقیقه طول بکشه. موقع باز و بسته کردن وبلاگ هی باید یه پنجره باز بشه واز اون پیام‌هایی که قبلا گفتم بدین. جوری که جد و آباد اون بدبختی که اومده وبلاگتون بیاد جلو چشمش و در عوض اون هم یه حال اساسی به فک و فامیل دور و نزدیکتون بده. از بالا و پایین وبلاگتون باید چپ و راست پیام عشقی اخلاقی رد بشه. خلاصه هر چیز مزخرفی که به نظرتون میاد به جذابیت وبلاگتون کمک می‌کنه استفاده کنید.
محتویات این گونه وبلاگ‌ها سه نوعند:

الف)وبلاگ‌های پایه خنده و fun: در این دسته شما می‌رید چهار تا جوک عهد بوق پیدا می‌کنید و دو سه تا SMS و آفلاین هم جور می‌کنید و در توضیح وبلاگتون می‌نویسید: جدید ترین جوک‌ها و SMS‌ها. پیام‌های وبلاگتون هم باید چیزهایی با این مضمون باشه:

* اگه بیای تو دیگه نمی‌ری بیرون
* کلیک کن پشیمون نمی‌شی
* اگه جرات داری کلیک کن

البته اگه ذوق و IQ تون از جلبک دریایی و مرغ پخته بیشتره، یه لینکدونی هم باز می‌کنید و به این چیزها لینک می‌دید تا تعداد خوانندگانتون سقف فلک را بشکافه:

* جدیدترین عکس‌های خفنِ هدیه تهرانی لب حوض.
* فیلم ختنه‌سورون بچه‌ی محمدرضا گلزار
* فیلم کتک خوردن بچه دماغو از مهدوی کیا (18+)

ب) تیریپ IT: دسته دوم مخصوص بچه‌های دبیرستانی یا سال اول دانشگاهه. در اینجا شما تازه با گوگل آشنا شدید و 4 تا ID هم تو یاهو مسنجر ساختید و یک بار هم تو چت‌روم یکی رو بوت کردید و احساس معلومات داشتن در مورد کامپیوتر و هک ورتون داشته. سریع یه وبلاگ می‌زنید با پس زمینه‌ی مشکی که شعله‌های سرخ آتیش هم داره ازش می‌پاچه بیرون و دو سه تا عکس اسکلت هم می‌زنید به در و دیوار. شما باید تریپ استاد متواضع داشته باشید و مدام به اینکه من فقط قصد آموزش دارم تاکید کنید. نوشته‌هاتون باید در مورد آموزش هک و ترفندهای رجیستری و ناکار کردن کلیک راست و مهندسی اجتماعی (یعنی مخ یکی رو تو چت زدن و پسوردشو گیر آوردن) باشه. مدام بقیه رو تهدید کنید و به همه اطمینان بدید که تا حالا پسورد یاهوی دو هزار نفر رو هک کردید و یه دو بار هم در مورد IP و پورت صحبت کنید تا همه به خفن بودنتون ایمان بیارن. بعد هم بگید اگه مثلا تعداد کامنت‌ها به پنجاه نرسه دیگه تجربیات گرانقدرتون رو دراختیار بقیه نمی‌گذارید.

پیدا کردن محتویات وبلاگ هم اصلا کاری نداره. یه وبلاگ در پیت مشابه پیدا می‌کنید و خیلی راحت مطالبش رو کپی می‌کنید و به اسم خودتون منتشر می‌کنید. اصلا نگران نباشید اون طرف هم خودش نوشته رو از یه جای دیگه بلند کرده. اصلا هم به سرتون نزنه که صحت مطالب گفته شده رو خودتون بررسی و امتحان کنید.
یک تجربه‌ی شخصی: یه بار یه نوشته‌ی بلند از یکی از این وبلاگ‌ها رو توی گوگل سرچ کردم، بالای 2700 تا صفحه مشابه پیدا کرد که حتی غلط املایی‌هاش هم درست نشده بود و صد البته مطلب چرندی بود که اگه کسی دو زار سوات داشت می‌فهمید اشتباه و مزخرف مطلقه. حالا هی بگید ایرانی‌ها خلاقیت ندارند.

ج) موسیقی‌جات: لینک دادن به جدیدترین آلبوم‌های خوانندگان خفنِ زیرزمینی و زیر پله‌ای و مو سیخ‌سیخی و لس‌آنجلسی و ... مثل دیجی اسدالله، کامبیز قشنگ، گروه گیتار به دستانِ پاشنه طلا و ... توضیح مهم این که محض رضای خدا یکی از لینک‌ها هم نباید کار کنه. مدام باید تاکید کنید که شما برای اولین بار این آهنگ رو گذاشتید و به ملت فخر بفروشید.

البته یه مدل دیگه هم از این نوع وبلاگ‌ها به شکل تیمی‌هم وجود داره که اسمش رو باید بذارید وبلاگ طرفداران فرزاد جیگرِ عزیز یا چیزهای مشابه و مدام خبرهایی در مورد رنگ و غذای مورد علاقه و نحوه‌ی پی‌پی کردنِ بازیگر، مجری یا خواننده در پیتِ مورد علاقه‌تون منتشر کنید. و بگید حتی خود طرف هم این وبلاگ رو می‌خونه و یه دفعه هم کامنت گذاشته. (فرزاد حسنی و مهدی سلوکی بر سایر موجودات مقدمند)

4) وبلاگ روشنفکری: در اینجا باید حتما پس زمینه وبلاگتون مشکی باشه و با فونت چهار و رنگ خاکستری یا زرد کمرنگ یا هر رنگ دیگه ای که جز با Select All کردن دیده نشه بنویسید تا دهن خواننده برای خوندن نوشته‌هاتون سرویس بشه و روشنفکریتون تا دسته بره تو چشمش. توی نوشته‌هاتون هم مدام باید از حالات روشنفکریتون مثل نحوه پک زدنتون به سیگار پشت چراغ قرمز و تو یه شب بارونی یا روابط خفنتون صحبت کنید. استفاده از فحش‌های پدر مادر دار هم شدیدا توصیه می‌شه.

یه مدل وبلاگ روشنفکری دیگه هم هست که شما تو هر پست یه کلمه یا حداکثر یه خط مطلب بی‌ربط می‌نویسید و بعد خواننده‌ها شونصد تا کامنت رو نوشته‌تون می‌ذارن و مدام بهتون می‌گن "استاد، نوشته‌تون واقعا خیلی پرمعنی، پرمغز و نغز بود"، "استاد، چه جوری به ذهنتون رسید این قضیه"، "استاد، خواهش می‌کنم اجازه بدید بهتون لینک بدم"، "مثل همیشه شاهکار بود استاد".
و حرف به حرف نوشته‌هاتون رو تفسیر و تاویل می‌کنند. البته شما قبلش باید به اندازه‌ی کافی مشهور شده باشید.

5) وبلاگِ بچه‌معروف نابودکن: شما باید یه وبلاگ‌نویس معروف مثل حسین درخشان یا نیک‌آهنگ کوثر پیدا کنید و شروع کنید بهش بد و بیراه گفتن و با اینکه اصلا نمی‌شناسیدش در مورد زندگی خصوصیش حرف مفت بزنید و مدام تاکید کنید که اونا اصلا آدم‌های مهمی‌ نیستند و صدقه سر شما به اینجا رسیدند و شمایید که عمه خونده ی وبلاگ نویسی هستید و بعد هم هی این ور اون ور کامنت بذارید در موردش. این قدر این کار رو تکرار کنید که خون طرف به جوش بیاد و جوابتون رو بده. تبریک می‌گم دوست من، شما دیگه معروف شدید. حالا دیگه هر غلطی دوست دارید بکنید چون الان کلی طرفدار و مخالف دارید که نفس بکشید خبرش تو همه وبلاگ‌ها پخش می‌شه.

6) وبلاگ خدا در حدّ تیم ملّی: دراین مورد کاری از دست ما ساخته نیست که اگه بیل زن بودیم ... (این همون تیریپ تواضع بود)

Labels: