تیریپ این نوشته یه جورایی بالا بردن بار ورزشی وبلاگه. (میدونید که من خیلی زور بزنم میتونم تو مایههای فرهنگ کار کنم ولی دیگه علم رو شرمنده) در واقع این چیزهایی که در مورد جام جهانی میخواستم بنویسم رو یه جا و به ترتیب میگم.
اولین چیزی که در آغاز جام جهانی خیلی حال داد این بود که خیابانی مصدوم شده و نیستش که گزارش کنه. یه لحظه تصورش رو بکنین که اگه این جور نمیشد باید هر روز خیابانی رو با اون لبخند زجرآور و گزارشهای اعصاب خرد کنش تحمل میکردید که به قول خودش وایساده پشت
دستگاه اینترنت. تازه خیابانی یه طرف امتحانا یه طرف دیگه. فکر کنم خدا خیلی هوامون رو داشت.
در مورد ایران هم باید بگم من کلا از سه تا بازیکن متنفرم: نکونام، نصرتی، خطیبی. مجموع IQ شون فکر نکنم به 70 برسه. نصرتی تیم ملی رو نابود کرده بود. واقعا اگه این دایی نبود کسی میتونست از شاهکارهای نصرتی بگذره. جناح چپ تیم ملی شده بود اتوبان شهید نصرتی. آقا هم همهاش تو نوک حمله مشغول دریبل زدن خودش بود. بازی با آنگولا گفتم خدایا این نصرتی رو مصدوم کن. دو دقیقه نگذشت خدا اجابت کرد (تیریپ مستجابالدعوه بودن) . ولی بعدش هر چی از خدا خواستیم که این دایی رو هم مصدوم کنه نشد که نشد، آخرش هم تیرمون خطا رفت وهاشمیان مصدوم شد. (خدا جون وقتی دعا میکنم تا آخرش گوش کن دیگه)
خلاصه تیم ملی هر چند خوب کار نکرد ولی ملت هم انتظار الکی داشتند. از همه بدتر این کارشناسهای اوشگول تلویزیونند که همهشون شیر شدند. مایلیکهن که خودش دو تا تیم ملی و یه تیم امید رو نابود کرده با پررویی میآد میگه تیم اگه تو بوسان نتیجه گرفت به خاطر حرفهای من بوده. نمیدونم یادتونه یا نه که این حاجرضایی که متخصص تاریخ و روایت گفتنه، مقدماتی جام جهانی 94 که ایران بین 6 تا تیم پنجم شد با مایلیکهن و پروین رو نیمکت بود. بدترین اتفاقی که میتونه بیفته اینه که فدراسیون بیفته دست مایلی کهن و دار و دستهاش که در این صورت الفاتحه.
یه نکته در مورد دایی هم اینکه درسته افتضاح بود و گند زدهبود به تیم ولی ملت ما همیشه با کساییکه پول و پله دارند مشکل دارند. همیشه فکر میکنیم یارو حق ما رو خورده. همیشه اگه یکی بیاد ادای گداها رو دربیاره و مظلومنمایی کنه باهاش حال میکنیم .(تیریپ ملت محروم پرور)
و اما اینکه من طرفدار چه تیمیام؟ اولین فوتبال خارجی که یادم میاد بازی هلند-دانمارک تو جام ملتهای 92 است. بعدش عاشق فوتبال شدم و جام جهانی 94 اوج این قضیه بود. به شدت با مارادونا حال میکردم. یه فیلم سه ساعته از منتخب بازیهای مارادونا دیده بودم که باعث شده بود کشته مردهاش شم. به همین خاطر هم شدیدا آرژانتینی بودم. وقتی مارادونا رو محروم کردند همه میگفتند به خاطر اینه که هاوهلانژ ترسیده برزیل بخوره به آرژانتین و سوسک شه. بعد از محرومیت مارادونا با باخت مصلحتی به بلغارستان خوردیم به رومانی وهاجی یه گل خفن از گوشهی زمین زد و 3-2 باختیم. یکی از بدترین شبهای عمرم بود. سال 98 هم که دقیقه آخر این برگکمپ لعنتی نابودمون کرد و 2002 هم سوئد نگذاشت که بریم بالا. هر چند الان مثل قبلا نیستم ولی خب باز هم ته دلم آرژانتین رو دوست دارم و البته برزیل و انگلیس رو هم خیلی باهاشون حال میکنم (البته دوست داشتن برزیل و انگلیس هم ریشه تاریخی-خانوادگی داره). از این فرانسه و آلمان هم خیلی بدم میآد. البته آلمان امسال برای اولین بار کثیف بازی نمیکنه و بعد از گل زدن ده تایی دفاع نمیکنند اما تهش به خاطر فینال جام 90 و نیمه نهایی جام ملتهای 96 ازشون متنفرم.
انشا الله تو یک چهارم انتقام میگیریم و دخلشونو میآریم. شانستون گفت فوتبال داره شروع میشه وگرنه ول نمیکردم. فعلا خداحافظ.
نتیجه گیری اخلاقی: من همیشه طرفدار بازیکنهای معروف به بداخلاقی بودم مثل حضرت مارادونا، استاد کانتونا (ریشه عشق من به منچستر)، روماریو و پل گاسکویین و ...
Labels: فوتبال