گفت بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم. گفتم نذارم مثلا چه غلطی میخوای بکنی؟ اصلا شارع میخانه میخوای بری چه گهی بخوری؟ ریدن واسهت؟ گفت خمار صد شبه دارم، دنبال شرابخانه میگردم. زر میزد. ته خلافش دیر پس دادن کتاب به کتابخونه بود. شرابخانه! مای اَس. یعنی اصلا مال این حرفا نیست. خیلی وقته میشناسمش. تو یه مدرسه بودیم ولی همکلاسی نبودیم، دو سالی با هم کلاسزبان میرفتیم. زبانش خوب بود، به خصوص th رو همه جا درست تلفظ میکرد.
از این آدما خوشم میاد راستش. میدونی که اصلا همون تلفظ درست اون th لامصبه که زبان آدم رو میسازه. ۵۰۴ و ۱۱۰۰ و ۲۵۰۰ و نمیدونم هر کوفت دیگهای رو حفظ باشی ولی th رو نتونی درست تلفظ کنی به چه درد میخوره. غول آخر هم که تلفظم شیشم به انگلیسیه. پاره میشه آدم به قرآن. چی میگفتم اصلا؟ هان، خوشم میاومد ازش. ولی خوش اومدن که دلیل نمیشه، نذاشتم بگذره. گفتم امروز از شارع گذاشتی، فردا چی؟ راه اگر راه من و شارع اگر شارع توست، آنچه البته به جایی نرسد فردا اَست. فرداست نهها، فردا است. است رو باید مثل میرسلیمِ محترقِ درونسوز تلفظ کنی. مردک بییقه. اَه، یادش افتادم، اعصابم خورد شد. اعصابم خورد میشه، نمیتونم تمرکز کنم. حالا نه اینکه تمرکز کنم هم تخم دوزردهای میذارم. خروس بدبخت رو چه به تخم گذاشتن. ما تهش بتونیم بشینیم روی تخممون.
گفت حداقل بگذار تا ببینمش اکنون که میرود. گفتم زهرمار و ضرر. ببینش. خوب ببینش. چون به قول حضرت داریوش اون که رفته دیگه هیچوقت نمیاد اگه بیاد هم که از سگ کمتره. گفت سگم خواندی و خشنودم، جزاک الله کرم کردی. گفتم صداتو بیار پایین، من کی داد زدم که کرت کردم. گفت کره کردم. بیا هنوز از شارع میخانه نگذشته کره کرده. خوب کردم نذاشتم. نذاشتم ادامهشو هم ببینه گفت بسه، گمشو تا نزدم شل و پلت نکردم، اومدم با لگد بکشم زیرش که چشمشو آورد جلو گفت این پای لایق است که بر چشم ما رود. جفتپا رفتم تو چشمش، کرش که کرده بودم کوری هم روش. داور تکل دو پام رو حرکت غیرورزشی تشخیص داد و اخراج شدم. به همین سادگی رفتم روی سکّو. سکّوی قطار به مقصد ابدیت.
Labels: هذیان