آه که قلب پارهپارهی من دیگر طاقت دوری ندارد. و این سرنوشتِ تقدیر تمامی آشقان دلشکسته است. عزیزم این وبْناز و تمامی "مایتعلق بها"ی آن فدای یک تار نگاه تو. به قول شاعر وقتی که اشقِ آخر تصمیمشو بگیره، کاری نداره که ناگهان چهقدر دیر زود میشود. بلی این سرنوشت مختوم همهی ماست. از تو به یک نشانه از من به صد علاغه. آری آری سخن اشق نشانی دارد ولی افسوس که تو... . اگر اشکهای روی گونههایم را نمیبینی حداقل چشمان خیسم را نظاره کن.
به قول شاعر جوان و موفق کشورمان:
ثمر از اشق ندانم که چه بود
جز تنِ خسته و بشکسته دلی
کشتی باده ز طوفان تو برخواهد خاست
ناگهان چشم گشایی و ببینی به گِلی
میبینید که وبْناز ما با همه فرق دارد چون ما همگی از قشر تحصیلکردهی این جامعه میباشیم ولی این دلیلی بر آن نیست که علاوه بر عقل خِردناکمان از احساسات پاک آشقانه نیز بیبهره باشیم. عکس فوق تنها نمایش کوچکی از بههمآمیختگی عقل و منطق با احساس میباشد. آن را با جوهر قرمز قلبم و سلولهای خاکستری [اشارهی زیرپوستی به رنگ میلههای سلول] مغزم و با همکاری نرمافزار MATLAB کشیدهام. و اینگونه است قلب و احساس به کمک جنبش نرمافزاری میآیند و بالعکس. باشد که مورد قبول افتد و چه در نظر آید. ما را از نظرات آشقانه و علمآمیز خود محروم نفرمایید.
پ.ن1: تمامی حقوق و مزایای عکس فوق مربوط به وبناز علمیتحقیقاتی ما و شخص محترم اینجانب بوده و هر گونه استفادهی غیرمجاز از آن تنها برای آشقان دلخسته با ارائهی گواهی تحت لیسانس امکانپذیر میباشد، لطفا سوال نفرمایید.
پ.ن2: ارائهی فرمول تابع فوق به عنوان تمرین به خوانندگان محترم واگذار میشود. [2.5 نمره]
توضیح واضحات: جهت دیدن عکس در اندازهی واقعی روی آن کلیک کنید.[خودتون شعورتون نمیرسه، حتما من باید بگم؟]
Labels: از سلسله مطالب علمیکاربردی در وبناز نویسی