pelkamad
Thursday, November 08, 2007
زیر مهتاب خسوف
چیست در فکرتِ پندار حضور
زیر مهتاب خسوف
روی آن ردّ عبور
پای قَد کانَ و سَوف
ساده و پاک‌نهاد، خلوتِ پُرشده را می‌روبد

کیست در حلقه‌ی جانانه‌ی او
در پسِ ابر فراق
چون شبِ طرّه‌ی مو
خسته از کفر و نفاق
که چنین آزرده، مشت بر تارک خود می‌کوبد

چیست در زمزمه‌ی تلخ خروس
یا در امواج نگاه
که چو خواهان عروس
در سحرگاه و پگاه
خسته و پژمرده، دست بر سایه‌ی خود می‌ساید

کیست آن سگ‌صفتِ فخرفروش
همرَه ساغر خشم
حین فریاد خموش
زیر پلک‌آمد چشم
راحت و آسوده، باده‌ای می‌خورد و می‌آید

چیست آن شادی پر رنج و امید
که چنین واله و مست
فارغ از دید و ندید
دست بنْهاده به دست
ناامید از همه کس، اَندُهِ گمشده‌ای می‌یابد

کیست آن دلبرکِ یارنواز
در پس گرد و غبار
خسته از راز و نیاز
نسترن‌وار و خمار
پیرهنْ‌چاک، در آغوش خدا می‌خوابد

چیست آن لوح پر از سوز و گداز
فکرْآشفته به غم
دست‌یازیده به ساز
چون سرشکی هر دم
نم‌نم و بهت‌زده، بر سر خاطره‌ها می‌بارد

کیست آن معجزه‌ی تارنویس
که چُنان روز نخست
این‌چنین ناز و سلیس
پست اندر پی پست
زیر پای همگان، مزرعِ سبز علف می‌کارد

Labels: