pelkamad
Wednesday, December 19, 2007
چه کسی بود ...

چه کسی بود صدا زد برگرد؟
یحتمل تنگ نگشته‌است دلِ کوچک او
بر مَکُش‌گفتِ ‌شنیداری من،
خواب و بیداری من،
گریه و زاری من،
ایدز یا هاری من...
[حبّذا احسنتا! سخت مسهول شده‌است،
قافیه‌داری من]

آسمان پاره شده
[نتوان گفت دقیقا که کجا
حول و حوش پایین،
اندکی هم به وسط]

و فتادم از آن
روی آن تیغ بلند
همچو گرسیوَز و گیو
در پس نعل سمند

آخ، ای داد خدا
این‌چنین تیغی را
راست بایست فرو کرد به اندام نحیف؟
[و نثارت کردم اندکی بیــشْ از آن فحش سخیف]
اَسَفا باز مرا یاد نبود
فکر معقول بفرمایم که
گل بی‌خار کجاست،
یا که لایقترماً کار خداست.

ایّهاالتیغ‌زنان
تیغتان کُند مبادا روزی
کارتان پیش نخواهد رفتن
با گُهرباوری و سگ‌پوزی

ایّهاالخویش‌خران
خیش خود خیس نشاید سوزی
خشکیِ مطبخِ خار و خس ما
تر نگردد به عمل‌بازی و علم‌اندوزی

چه کسی بود صدا زد برگرد؟
من خمار می و معشوقه‌ی مست
جان به‌لب‌آمده و دل همه درد
می‌کشم باز به دامان تو دست

داد از این دامن و این دانه و دام،
که چنین برد مرا از سر هوش

"می‌ننوشیده‌ از آن جرعه‌ی جام"،
خاطراتم مخدوش
می‌روم خسته‌ و خام،
واژه‌هایم بر دوش.

Labels: