میخواستم در مورد هر یک از مطالب زیر، پست جدایی بنویسم ولی فکر کنم این جوری بهتر باشه:
والیبال: من یکی از عاشقان دیدن والیبال به خصوص از نوع ملّیش هستم. این قضیه هم از دیدن بازیهای جوانان آسیا، اون موقعی که نادی و بهنام محمودی و ترکاشوند تو تیم جوانان بودند (6یا 7 سال پیش) شروع شد و هنوز هم ادامه داره. بازیهای ایران تو مسابقات جهانی واقعا خوب بود. مایی که یه روز آرزو داشتیم یه ست از تیمهای شرق آسیا بگیریم، الان میتونیم با ایتالیا بازی نزدیکی را داشته باشیم. هر چند تمام بازیها رو باختیم ولی باز هم من حال کردم با بازی بچهها. فکر میکنم والیبال تنها ورزش تیمیه که هیچ جور تکروی توش نمیشه کرد. روح تیمی واقعا لازمه و خرکی و شانسی نمیشه امتیاز آورد. حرفهای بازی کردنش خیلی کار سختی به نظر میرسه و مشابه ضد فوتبال رو هم توش نداریم. از همه مهمتر فکر کردن و سریع تصمیم گرفتن و هوش بالاست که متاسفانه تو فوتبال وطنی دیده نمیشه. (هیچ توجه کردید که فوتبال معلولان ذهنی داریم ولی والیبال معلولان ذهنی نه). به هر حال امیدوارم موفقیتهای ما در این ورزش مهیج که تنها ورزش تیمیه که توش مقام جهانی داریم ادامه داشته باشه. در ضمن چه میکنه این محمد محمدکاظم.
مرضیه برومند: بدون شک بهترین کارگردان تلویزیون ایرانه. فکر نکنم کسی باشه و خاطره خوشی از مدرسهی موشها، خونهی مادربزرگه، زیزی گولو، آرایشگاه زیبا، هتل، خودروی تهران...(اسم دقیقشو یادم نیست) و ... نداشته باشه. قصههای دلنشین و نبستن آب الکی به سریال و از همه مهمتر شعور کارگردان باعث ماندگاری آثار مرضیه برومند شده. البته ظاهرا ابلههایی مثل گوسفند مقدم و داریوش بیفرهنگ تا صدا سیما رو تا خرخره زیر شکر نکنند، ولکن ماجرا نیستند. قسمت اول مجموعه جدید مرضیه برومند به نام کتابفروشی هدهد هم بد نبود و مطمئنا دیدنش ضرری نداره.
نود: این هفته فردوسیپور، مصطفوی رو نابود کرد. البته من فقط آخرهای برنامه رو دیدم. رک بودن و حرف حساب زدن فردوسی پور بینظیره. به طرف میگه ما چهار هفته نمیتونیم مثل آدم لیگ رو برگزار کنیم، چه جوری میخواهیم 18 تیمیش کنیم، مصطفوی میگه ما کشورمون وسیعه و تو کوچهها همین جور استعداد ریخته باید جمعشون کنیم. عادل در جوابش خیلی خوب اومد که حتما روسیه و آمریکا چون خیلی وسیعند باید 1000 تا تیم تو لیگشون بازی کنند و البته صاف کردن پرسپولیس استقلال رو هم به خوبی انجام داد و مچ گرفتنش سر قضیه دو شغله بودن مربی فوتسال هم عالی بود و مصطفوی با خاک یکسان شد. انشاالله درد و بلای فردوسیپور بخوره فرق سر خیابانی که دوباره برگشته و صبح تا شب مشغول گند زدن به اعصاب ملّته. سیسینیو زانوش منفجر شد و از درد به خودش میپیچید، آقای IQ میگفت داره تمارض میکنه که کارت نگیره. طرف رو دقیقه سی با برانکارد بردند بیرون و شش ماه نمیتونه فوتبال بازی کنه ولی دوست عزیز در نیمه دوم "هنوز هم معتقده که سیسینیو داشته تمارض میکرده". من قول میدم این یارو وقتی گزارش میکنه به مونیتور نگاه نمیکنه. بازی ایران - تایوان طرف با کارت زرد دوم از بازی اخراج شد و داور هم نیم ساعت کارت زرد رو گرفته بود هوا، بعد خیابانی میگه داور حرکت رو این قدر خشن و غیرورزشی تشخیص داد که کارت قرمز مستقیم نشون داد. بگذریم از اینکه خیال میکنه فوتبال کورهی آهنگریه و هی میگه بازی داره داغ و داغتر میشه یا بازی هنوز اون قدر که باید داغ نشده و خزعبلات دیگه در مورد درجه حرارت بازی. همیشه یاد اون فیلمی میافتم که طرف از توی خونه با یه دستگاهی گردن مجریهای تلویزیون رو میزد. خدایا چی میشد من هم میتونستم...
جعبه صدا و تصویر: رییس جمهور محبوب، مردمی و گولّهی نمکمون فرمودند که دنیا به سرعت در حال احمدی نژادی شدن است. فکر میکنم منظور ایشون این بوده که دنیا به سرعت داره
[...]ی میشه ولی به خاطر حفظ شئونات اخلاقی و تربیتی این جوری گفته. البته گفتنی در مورد مجسمه هوش و ذکاوت زیاده که تحمل گفتنشو ندارم.
شجاعیمهر: اگه اون دستگاهی که چند سطر بالاتر گفتم رو داشتم، مطمئنا دومین کسی که به ملکوت اعلی میپیوست همین موجود بود. ایشون حتما باید در مورد همه چیز ذرّت پرت کنه و نتیجه اخلاقی بگیره. یه چیز مسخره و مهوّعی هست توی برنامهی خانواده که توی ترانهی تیتراژش میگه "حرفاتو یه کم مز مزه کن، بعد توی گوش سالمم زمزمه کن". یه بار جناب اخلاق در خانواده بعد از اتمام برنامه فرمودند "
چقدر خوبه که حرفامونو یه کم مز مزه کنیم بعد تو روح هم ..." یا بعد از اذان فرمودند "
چقدر خوبه که از این لحظات استفاده کنیم و آدمهای خوب و مثبتی باشیم" (دقیقا همین جمله رو گفت). کلا
چقدر خوبه که دستمون رو تو دماغمون نکنیم، چقدر خوبه که کارهای بد بد نکنیم، چقدر خوبه که پاچهخاری نکنیم...
حرف آخر: ببخشد طولانی شد، کلی چرت و پرت دیگه هم بود که فعلا چون فشار خونم رفته بالا نمیتونم بنویسم. در ضمن از سرکار خانم
عفّتِ کلام به دلیل تعرض به ساحت مقدسشون کمال تشکر و امتنان رو دارم.
Labels: روزمرّگی