pelkamad
Wednesday, March 07, 2007
همه کتاب های من 2
ناتور دشت (جروم دیوید سلینجر، محمد نجفی): شاهکار، بیست، خدا، در حدّ فینال جام باشگاه‌ها، بهترین هدیه‌ای که یه داداش می‌تونه به آدم بده.
داستان از زبون یه دانش آموز به اسم هولدن کالفیلده که از دبیرستانشون اخراج شده و داره خاطراتش رو بعد از اخراج تعریف می‌کنه. من به شدت با این کتاب حال می‌کنم، چهار بار ترجمه و دو بار متن اصلیش(با نام The catcher in the rye) رو خوندم ولی هنوز هم وقتی می‌خونم کف می‌کنم. ترجمه محمد نجفی فوق‌العاده است و به خوبی لحن نویسنده رو حفظ کرده. من همذات پنداری عجیبی با هولدن داشتم، شیوه‌ی حرف زدنش و توصیفاتی که از آدما می‌کنه بی‌نظیره. خلاصه که خیلی کتاب خفنیه. جالبه که اون موقعی که من این کتاب رو خوندم اصلا سلینجر رو نمی‌شناختم ولی الان خیلی مُد شده.

فارست گامپ (وینستون گروم، بابک ریاحی‌پور):
آخرِ خنده، مناسب برای گروه سنّیِ 5-95 سال، بهترین کتابی که اون یکی داداش می‌تونه به آدم بده. کتاب داستان زندگی (یا ماجراهای) یه عقب‌مونده‌ی ذهنیِ کار درسته که شعارش اینه "باید بریم دست به آب". ترجمه‌اش خیلی عالیه. وقتی می‌خوندمش بلند بلند قهقهه می‌زدم از بس کمدیه. این کتاب رو به بیش از 50 نفر واسه خوندن دادم و شدیداً خوندنش رو به همه توصیه می‌کنم. در ضمن فیلمی ‌هم که بر اساس این کتاب و با بازی تام هنکس ساخته شد، سال 94 شیش تا اسکار گرفت. من فیلمش رو ندیدم ولی کتابش مطمئنا باحال‌تره.

صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز، بهمن فرزانه): شاهکار مارکز، اِندِ رئالیسم جادویی. داستانش خیلی پر ماجرا و جذاب و عجیب غریبه. به هیچ داستان دیگه‌ای شبیه نیست. ممکنه اول کار از زیاد بودن شخصیت‌ها که اسم همه‌شون هم ترکیبیه از خوزه آرکادیو و آئورلیانو شوکه بشی، ولی 60-70 صفحه رو که خوندی راه می‌افتی و از صفحه 150 به بعد تو کتاب غرق می‌شی. داستانش یه جورایی کُشنده است. من هر فصلشو دو بار می‌خوندم، یه بار سریع تا ببینم چی می‌شه (تو هر فصل تقریبا یه بچه به دنیا میاد و می‌میره) و دفعه دوم دقیق و مو به مو. تنها ترجمه درست حسابیش هم ترجمه بهمن فرزانه است که مال قبل از انقلابه و ترجمه‌های جدیدش عمدتا مزخرف و همگی سانسور شده است (تا اونجایی که من می‌دونم).

خاطرات یک پسربچه ناقلا (وامبا):
بر خلاف اسمش خیلی کتاب باحالیه، شرح شیطونی‌های یه پسر بچه که دهن اطرافیانشو مورد عنایت قرار می‌ده. یکی از کتاب‌هایی که دوست داشتم هیچ وقت تموم نشه و وقتی می‌خوندم مثل اسب می‌خندیدم. الان متاسفم که چرا نخریدمش.
یه نکته جالب هم اینکه نویسنده ایتالیایی این کتاب -که "وامبا" اسم مستعارشه- مال اواخر قرن نوزدهمه- ولی عمرا نمی‌تونید حدس بزنید که این کتاب مال این همه سال پیشه، چون دقیقا منطبق بر اتفاقات امروزیه. توصیه اکید می‌کنم که اگه گیر آوردین حتما بخونینش.

بر باد رفته (مارگارت میچل، 2ج): یکی از کتاب‌هایی که باید خوند دیگه. داستانش یه داستان عشقی جذابه (نه از مدل آبکی)، و گذر زمان رو تا آخرش حس نمی‌کنی. من که خیلی ازش خوشم اومد با این که ترجمه ای که من خوندم فوق‌العاده مزخرف بود. یکی از ترجمه‌های معروفش، ترجمه "شبنم کیان"ـه که باید ترجمه خوبی هم باشه.
همه شخصیت‌های کتاب یه جورایی دوست داشتنی‌اند به خصوص ملانی. دیدن فیلمش هم خالی از لطف نیست.

اسکارلت (الکساندرا ریپلی، 2ج): در واقع ادامه برباد رفته است که حدود پنجاه سال بعد نوشته شده و در مورد زندگی اسکارلت اوهارا و رت باتلره. تقریبا به همون قشنگی بر بادرفته است.

دُن کیشوت (سر وانتس، محمد قاضی،2 جلد): یکی از شاهکارهای ادبی در کل تاریخ ادبیات. بعضی فصل‌های کتاب واقعا با مزه است و با این که حجم زیادی داره خیلی راحت جلو می‌ره. نکته مهم ترجمه‌ی فوق‌العاده مرحوم محمد قاضیه (بهترین مترجم ایرانی از نظر من)، ترجمه با امانتداری کامل و توضیحات و اطلاعات ادبی و تاریخی و زبانی خیلی مفیدی که به صورت پاورقی به خواننده داده می‌شه، مهم ترین ویژگی این ترجمه است. یه نویسنده معروف (که الان یادم نیست کی بود) در مورد دن کیشوت می‌گه: "هر کی بمیره و این کتاب رو نخونده باشه، انگار اصلا زندگی نکرده" یه جورایی مصداق حدیث شریفِ "مَن مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتةً جاهلیةً ".

عشق در سال‌های وبا (گابریل گارسیا مارکز، اسماعیل قهرمانی پور): بعد از صد سال تنهایی، معروف‌ترین کتاب مارکزه. داستان قشنگی داره با نگاهی متفاوت به یه آدم عاشق. فلورنتینو آریزا، فرمینا دازا و دکتر جوونال اوربینو شخصیت‌های اصلی داستانند. به خداییِ صد سال تنهایی نیست ولی مطمئنا ارزش خوندن رو داره.

مزرعه‌ی حیوانات (جورج اُرول): با نام قلعه‌ی حیوانات هم ترجمه شده. داستان انقلاب حیوانات مزرعه علیه اربابان دو پا و منحرف شدن آرمان‌های انقلاب و کنار گذاشته شدن انقلابیون آدم حسابی. دو تا شخصیت اصلی دو تا خوکند به اسم اسنوبل و ناپلئون و اون اسبه که اسمش باکسر بود فکر کنم. یه جورایی برداشتی از انقلاب روسیه است. آخر کتاب که اصول انقلاب کاملا عوض می‌شه خیلی جالبه و این جمله معروف که "َAll animals are equal but some animals are more equal than others".من خیلی این کتاب رو دوست دارم و اگه اون بی‌وجدانی که کتاب رو ازم بلند کرده گیر بیارم پوست از کله‌اش می‌کنم.

1984 (جورج اُرول، صالح حسینی): توضیح خفقان سیاسی و کنترل همه چیز حتی افکار ملت بعد از انقلابه. تخیلیه ولی بد‌جوری با بعضی انقلاب‌ها منطبقه. تلویزیون فرستنده گیرنده‌اش هم آخرشه. به هیچ کس تو کتاب نمی‌شه اعتماد کرد و همه یه جورایی جاسوسند. کتاب بدی نیست ولی من مزرعه حیوانات رو ترجیح می‌دم. (یه زمانی هم تو ایران ممنوع بوده این کتاب)

بابا لنگ دراز (جین وبستر): این کتاب رو سه بار و با دو ترجمه متفاوت خوندم. به همون خوبی و بامزّگیِ کارتونشه. من کشته مرده‌ی جودی ابوتم، فقط همین!

آنی شرلی (لوسی مُد مونتگومری، فریده مهدوی دامغانی، 4ج): طولانی ترین کتابی که خوندم. چهار جلد 750 صفحه‌ای. بیشتر کتاب توصیف غذا خوردن و منظره و این حرفاست ولی جلد اولش خیلی باحال و قشنگه. اسم اصلی کتاب هم رویای سبز بود فکر کنم. شخصیت آنی از اون مدل‌هاییه که من خیلی باهاش حال می‌کنم (دوست داشتنی، شیطون، بامزّه).

زوربا (نیکوس کازانتزاکیس، تیمور صفری): از رمان‌های معروف که فیلمی‌هم بر اساسش با بازی آنتونی کویین ساخته شده. زوربا از شخصیت‌های جالب داستانیه و اخلاق عجیبی هم داره. البته این کتاب رو نخونید هم چیزی رو از دست ندادید.

مسیحِ باز مصلوب (نیکوس کازانتزاکیس، محمود سلطانیه):
کتاب خیلی بهتریه نسبت به زوربا و یه جورایی داستانش شبیه به داستان حضرت عیسی و مریم مجدلیه است. مشکلش اینه که سیصد صفحه اول کتاب حوصله آدم رو سر می‌بره ولی تو نیمه دوم یه لحظه هم نمی‌شه کتاب رو زمین گذاشت. آخر کتاب من به شدت اعصابم خورد شده بود و گریه ام افتاده بود. خلاصه که کتاب هیجان‌انگیز و قشنگیه. من ترجمه‌ی محمد قاضی‌اش رو هم دارم که یه مقدار کامل‌تره.

سینوهه (میکا والتاری، ذبیح‌الله منصوری، 2ج): کتاب خیلی خوبیه با کلی اطلاعات از مصر باستان و آداب و رسوم خفنشون که مثلا لباس پوشیدن کار بی‌تربیتی بوده (خاکِ عالم، اسلام بر باد رفت) البته مثل بقیه ترجمه‌های ذبیح‌الله منصوری ترجمه و اقتباسه، یعنی مترجم هم تا تونسته از خودش خالی‌بندی کرده. (سینوهه هم پزشک یکی از فرعون‌های مصر بود در ضمن)

حاجی بابای اصفهانی (جیمز موریه): نثر قدیمی‌خیلی خوبی داره و یه جورایی هم سفرنامه است. اطلاعات جالبی هم از ایران قدیم بهتون می‌ده. من که لذت بردم. خلاصه خوندنش خالی از لطف نیست.

کلبه‌ی عمو تام (هریت بیچراستو، منیر جزنی): داستان یه برده سیاهپوست که بعد از مرگ اربایش که خیلی هم مهربون بوده، توسط یه ارباب خشن به نام لگری خریداری می‌شه و از خونواده‌اش جدا می‌شه. خیلی هم آدم مومنیه این عمو تام و آخرِ مثبته. این کتاب یه زمانی مثل کتاب مقدس بوده واسه سیاه‌های امریکا. بخونیدش بلکه آدم شین!

چنین کنند بزرگان (ویل کاپی، نجف دریا بندری):
این کتاب ترجمه بخش‌هایی از کتاب "The decline and fall of practically everybody" است که سرگذشت طنز تعدادی از شخصیت‌های بزرگ تاریخیه. خود نجف دریا بندری تو مقدمه‌ی کتاب می‌گه، تو این ترجمه اصلا امانتدار نبوده و کلی چیز هم از خودش اضافه یا کم کرده ولی خیلی جالب مطالب رو به صورت امروزی نوشته. قسمت‌های فردریک کبیر، کلئوپاترا و نرونش خیلی با‌مزه بود.

راه بی‌پایان: یکی از کتاب‌های قدیمی‌که خوندم، تاریخ خرید کتاب به استناد نوشته خریدارش 1336 بود و داستان یه سری زندانی نظامی ‌بود که از یه زندان خفن تو سیبری فرار می‌کنند و پدرشون در میاد تا جون سالم در ببرند.

کونیگسمارک (پیتر بنوا): یه کتاب از نویسنده‌ی معروف فرانسوی، تقریبا هیچی ازش یادم نیست ولی اون موقعی که خوندم خیلی خوشم اومد.

خرمگس (اتل لیلیان وینیچ، خسرو همایون پور):
این هم از کتاب‌های معروفه ظاهرا. قصه کسانی که به طور مسلحانه قصد براندازی حکومت رو دارند. داستان پر ماجرایی هم داره با کشش کافی. در کل بدک نیست.

عشق و یک دروغ (مارگریت وست، میمنت دانا): این کتابه رو از زور بیکاری خوندمش و کوچک‌ترین نکته‌ای ازش یادم نیست. (احتمالا عشقی بوده ولی نه خیلی جواد)

کیمیاگر (پائولو کوئیلو): فقط به خاطر معروف بودنش خوندم. در یک کلام مزخرف بود. کوئیلو حرفی رو که مولوی توی دو صفحه شعر و خیلی تر و تمیز گفته، توی یه کتاب به گند کشیده. من چندین بار به خاطر نظرم در مورد این کتاب با فیلسوف نما‌ها در گیر شدم :)) دیگه هم کتابی از کوئیلو نخوندم. بیشتر دخترها چون تنها کتاب غیر عشقی و جوادیه که خوندند فکر می‌کنند آخرشه.

از ولگردی تا دیکتاتوری (ویلیام شایرر): یه کتاب تاریخی در مورد زندگی هیتلر و وقایع جنگ جهانی دوم. خیلی کتاب الکی و معمولی‌ایه که من عمرا در شرایط عادی نمی‌خوندمش. ولی یه سال تو امتحان‌های میان ترم به کله ام زد بخونمش.

چرخ بازیگر (دانیل استیل): ما در ایام جوانی نمی‌دونستیم این دانیل استیل همون فهیمه رحیمیِ خارجکیاست. خلاصه این رفیق ما چند تا از کتاباش رو به ما داد، ما هم نامردی نکردیم و تا تهش رو خوندیم. دیگه مایه ننگ ولی این یکی کتابش بدی نبود. حداقل یه داستانی داشت.

آلبوم خانوادگی (دانیل استیل): این یکی هم قابل خوندن بود. با کمال شرمندگی این رو هم خوندیم.

پیمان (دانیل استیل): پیمان معروف‌ترین کتابشه. دختر دبیرستانی‌ها کشته مرده‌اش بودند. ولی بی‌نهایت مزخرف و جواده. داریوش بی‌فرهنگ گاگول هم تولدی دیگر رو از این کتابه کپ زده بود. ختم جواد بود ولی ما کم نیاوردیم.

تعطیلات (دانیل استیل): این دیگه آخرین کتابی بود که ازش خوندم و بعدش هم توبه. خیلی مسخره بود. ناشر ابله هم 30 صفحه وسطش رو جا انداخته بود که کاش همه‌اش رو جا می‌انداخت.

ادامه دارد...

Labels: